♥♥.♥♥♥.♥♥♥
یاد من باشد فردا دم صبح جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا ،آب ،زمین
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت
خانه ی دل بتکانم از غم
و به دستمالی از جنس گذشت
بزدایم دگر تار کدورت از دل
مشتی را باز کنم تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق سلامی بدهم
و به سر انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا
زندگی شیرین است زندگی باید کرد
گر چه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم
شاید به سلامت ز سفر برگردد
بگذار امید بکارم در دل ، لحظه ها را دریابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم
به چه می اندیشی ؟!
نگرانی بیجاست
عشق اینجا و خدا هم اینجاست
لحظه ها را دریاب
زندگی در فردا نه، همین امروز است
راه ها منتظرند
تا تو هر جا که بخواهی برسی
لحظه ها را دریاب
پای در راه گذار
راز هستی این است ...
♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪ ♪ ♫ ♪ ♫ ♪